قصی بن کلابقُصَیّ بن کِلاببن مُرَّةبن کَعْب، جد چهارم پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم و پیشوای قریش در مکه است. ۱ - مشخصاتبه رغم شهرت و خدمات بسیار وی، از زندگی او اطلاع چندانی نداریم و زمان تولد و وفات او نیز دانسته نیست. به نظر میرسد کلاببن مره، پدر قصی، فقط دو پسر (قصی و زُهره) و یک دختر به نام نُعم داشته است. مادر آنان، فاطمه، دختر سعدبن سَیَل از بنیجَدَره، تیرهای از قبیلۀ یمنی اَزْد شنوءة، بود. [۱]
عبدالملک ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۰، چاپ مصطفی سقا ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶.
قصی علاوه بر این برادر و خواهر ، برادری مادری هم به نام رِزاح داشت که پدرش ربیعةبن حرام بود. [۲]
عبدالملک ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۱۲۴، چاپ مصطفی سقا ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶.
[۳]
سمعانی، الانساب، ج۲، ص۱۹۵.
نام فرزندان قصی را چنین ذکر کرده اند: عبد مَناف یا مُغیره، عبدالله یا عبدالدار، عبدالعُزّی، عبدبن قصی، حُبّی بنت حُلَیْلبن حُبْشیّه/ حَبَشیّه خَزاعی. [۴]
بن محمدابن کلبی، جمهرةالنَسَب، ج۱، ص۲۶، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
[۵]
عبدالملک ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۱۱۰۱۱۱، چاپ مصطفی سقا ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶.
[۶]
احمدبن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انسابالاشراف، ج۱، ص۵۹، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
[۷]
احمدبن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انسابالاشراف، ج۱، ص۶۵، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
[۸]
یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۳۹.
گفتهاند قصی همزمان با دوران سلطنت بهرام گور ، پادشاه ساسانی (ﺣﻜ: ۴۲۰ یا ۴۲۱ـ۴۳۸ یا ۴۳۹ میلادی)، میزیسته است. [۹]
ابوهلال عسکری، الاوائل، ج۱، ص۲۵، طنطا (مصیر) ۱۴۰۸.
[۱۰]
مطهربن طاهر مقدسی، البدء والتاریخ، ج۴، ص۱۲۶، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۶، چاپ افست تهران ۱۹۶۲/۱۳۴۱ش.
بیشتر مورخان نام اصلی قصی را زید [۱۱]
ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت)، ج۱، ص۶۷.
[۱۲]
یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۳۷.
[۱۳]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۲، ص۲۵۴.
یا زید [۱۴]
یوسفابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفةالأصحاب، ج۱، ص۲۷، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
نوشتهاند.۲ - وجه تسمیه به قصیدربارۀ علت قصی نامیده شدن او گفتهاند که فاطمه، مادر او، پس از وفات شوهرش، کلاب، با ربیعة بن حرام (از طایفۀ بنوعُذْره) – که برای انجام دادن اعمال حج به مکه آمده بود – ازدواج کرد و ربیعه، فاطمه و قصی شیرخوار را همراه خود به سرزمین قوم خویش در منطقۀ شام برد. قصی تا هنگام بلوغ یا نزدیک به آن در آنجا ماند، سپس با کاروانی از حاجیان قضاعه، در یکی از ماههای حرام ، به مکه بازگشت. [۱۵]
عبدالملک ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۱۲۴، چاپ مصطفی سقا ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶.
[۱۶]
ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت)، ج۱، ص۶۷.
[۱۷]
ازرقی، اخبار مکه و ماجاء فیها منالآثار، ج۱، ص۱۰۴ـ۱۰۵، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۱۶.
چون زید در این مدت از وطنش مکه و قوم خویش دور شده بود، او را قصی خواندند، یعنی کسی که از شهر و وطن خویش دور است. [۱۸]
احمدبن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انسابالاشراف، ج۱، ص۵۵، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
[۱۹]
یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۳۷.
[۲۰]
عبدالرحمنبن عبدالله سهیلی، الروضالانف، ج۲، ص۳۳ـ۳۴، چاپ عبدالرحمان وکیل، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۳ - وجه تسمیه به قرشیبه او «قریش» یا «قرشی» هم میگفتند. درباره سبب این نامگذاری، تسلط قصی بر مکه و انجام دادن کارهای خوب و پسندیده را ذکر کردهاند یا به این علت که خصلهای نیک در قصی جمع بود، زیرا یکی از معانی قریش ، جمع است. عنوان قریش یا قرشی بر کسی پیش از او اطلاق نشده بود. به قصی «مُجَمَّع»، به معنای جمع کننده و گردآورنده، هم گفتهاند زیرا او بعد از مسلط شدن بر مکه و ریاست در آن ناحیه، قم خود، قریش، را از درهها و کوههای اطراف مکه در آن شهر جمع کرد. [۲۱]
ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت)، ج۱، ص۷۱ـ۷۲.
[۲۲]
عبدالله ابنقتیبه، المعارف، ج۱، ص۱۱۷، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
[۲۳]
عبدالله ابنقتیبه، المعارف، ج۱، ص۶۴۱، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
[۲۴]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۲، ص۲۵۶.
[۲۵]
سمعانی، الانساب، ج۴، ص۴۸۵.
[۲۶]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۷.
۴ - ازدواجپس از آنکه قصی در مکه اقامت گزید، از حُلَیلبن حُبشیّه، آخرین امیرخُزاعی مکه و متولی کعبه، دخترش حُبّی را خواستگار کرد. حلیل نیز، که او را نیرومند و با تدبیر و لایق و با اصل و نسب یافت، دخترش را به او تزویج نمود. [۲۷]
عبدالملک ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۱۲۲ـ۱۲۳، چاپ مصطفی سقا ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶.
[۲۸]
ازرقی، اخبار مکه و ماجاء فیها منالآثار، ج۱، ص۱۰۵، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۱۶.
۵ - کلیدداری کعبهوقتی فرزندان قصی پراکنده شدند و اموالش بسیار شد و شرافتی بزرگ یافت، حلیل درگذشت. [۲۹]
عبدالملک ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۱۲۳، چاپ مصطفی سقا ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶.
حلیل در آستانۀ مرگ ، قصی را نزد خود خواند و ولایت بیتالله الحرام و کلیدداری خانه کعبه را به او واگذارد، اما پس از مرگش، خزاعه کلید کعبه را، که نزد حبّی بود، گرفتند و مانع قصی شدند. قصی برای گرفتن حق خویش، از قریش و بنیکنانه و برادر مادری خود رزاح و حامیان او یاری خواست و در نهایت بر خزاعه پیروز گردید. [۳۰]
عبدالملک ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۱۲۳ـ۱۲۴، چاپ مصطفی سقا ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶.
[۳۱]
عبدالملک ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۱۳۰ـ۱۳۱، چاپ مصطفی سقا ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶.
[۳۲]
ازرقی، اخبار مکه و ماجاء فیها منالآثار، ج۱، ص۱۰۵ـ۱۰۷، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۱۶.
[۳۳]
عبدالرحمنبن عبدالله سهیلی، الروضالانف، ج۲، ص۲۸ـ۲۹، چاپ عبدالرحمان وکیل، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۳۴]
عبدالرحمنبن عبدالله سهیلی، الروضالانف، ج۲، ص۳۲- ۳۳، چاپ عبدالرحمان وکیل، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۳۵]
عبدالرحمنبن عبدالله سهیلی، الروضالانف، ج۲، ص۴۵ـ۴۶، چاپ عبدالرحمان وکیل، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
گفته شده است قصی در جنگ با خزاعه، از یاری قیصر روم برخوردار بود. [۳۶]
عبدالله ابنقتیبه، المعارف، ج۱، ص۶۴۰ـ۶۴۱، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
[۳۷]
جوادعلی، المفصل فی تاریخالعرب قبلالاسلام، ج۴، ص۳۹، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
به قولی نیز، پس از مرگ حلیل، پسرش، ابوغُبْشان مُحتَرِش، ریاست یافت، اما خانۀ کعبه را در مقابل شتری مادّه و خیک شرابی به قصی واگذارد. [۳۸]
احمدبن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انسابالاشراف، ج۱، ص۵۶، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
[۳۹]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۲، ص۱۷۵.
قصی مناصب مهم آن روز مکه یعنی حجابت (پردهداری)، سقایت (آب دادن به حاجیان)، رفادت (اطعام قریش از طریق اموالی که جمعآوری میشد)، دارالندوه و لوا (پرچمداری جنگ) را بر عهده گرفت و نخستین فرد از دودمان کَعببن لُؤَیّ بود که ریاست و فرمانروایی یافت و پس از او شرافت و ریاست قریش و این مناصب ششگانه در دودمان قصی برقرار ماند. [۴۰]
عبدالملک ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۱۳۱۱۳۲، چاپ مصطفی سقا ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶.
[۴۱]
محمدبن حبیب، کتابالمحبر، ج۱، ص۱۶۴ـ۱۶۵، چاپ ایلزه لیختن شتیتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱.
۶ - خدمات قصی به مکه و حجاجقصی برای مردم مکه و حجاج ، خدمات برجستهای انجام داد. حوضهایی از جنس پوست درست کرد و از چاه «میمون» و غیر آن، که خارج از مکه بود، آب آنها را تأمین میکرد تا در مکه و مِنی و عرفات مردم را سیراب سازد. [۴۲]
ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت)، ج۱، ص۷۳.
[۴۳]
محمدبن یوسف صالحی شامی، سبلالهدی والرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج۱، ص۲۷۵، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳.
وی همچنین، برای نخستین بار، در شهر مکه چاهی حفر کرد و نامش را عَجول گذاشت. این چاه تا زمانی که قصی زنده بود، باقی بود. بعدها بلااستفاده و در خانۀ امّهانی ، دختر ابوطالب ، واقع شد و سپس جزء مسجدالحرام گردید. ظاهراً، با توجه به کمبود آب در مکه، چاه عجول اهمیت بسیار داشته است و علاوه بر قریش، حجاج نیز از آب آن بهرهمند میشده اند. [۴۴]
محمدبن اسحاق فاکهی، اخبار مکة فی قدیمالدهر و حدیثه، ج۲، ص۱۷۳، چاپ عبدالملکبن عبداللهبن دهیش، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۴۵]
محمدبن اسحاق فاکهی، اخبار مکة فی قدیمالدهر و حدیثه، ج۴، ص۹۷، چاپ عبدالملکبن عبداللهبن دهیش، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۴۶]
احمدبن یحیی بلاذری، فتوحالبلدان، ج۱، ص۴۸، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶، فرانکفورت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۲.
[۴۷]
احمدبن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انسابالاشراف، ج۱، ص۵۸، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
[۴۸]
ذیل «العَجول»، یاقوت حموی، معجم البلدان.
[۴۹]
محمدبن احمدابن ضیاء مکی حنفی، تاریخ مکةالمشرفة و المسجدالحرام والمدینةالشریفة والقبرالشریف، ج۱، ص۶۷، چاپ علاء ابراهیم ازهری وایمن نصر، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۴.
به قولی، قصی چاههای خُمّ و بَذَّر را نیز حفر کرد. [۵۰]
ج۴، ص۹۸-۹۹، محمدبن اسحاق فاکهی، اخبار مکة فی قدیمالدهر و حدیثه، چاپ عبدالملکبن عبداللهبن دهیش، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۵۱]
محمدبن احمدابن ضیاء مکی حنفی، تاریخ مکةالمشرفة و المسجدالحرام والمدینةالشریفة والقبرالشریف، ج۱، ص۶۷، چاپ علاء ابراهیم ازهری وایمن نصر، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۴.
قصی علاوه بر این، زایران بیتالله الحرام را اطعام میکرد و معتقد بود حجاج، مهمانان خدا هستند و قریش، که در همسایگی بیت او قرار دارند، به پذیرایی از آنان سزاوارترند. از این رو، قریش را به انجام دادن این کار دعوت و تشویق میکرد و با همکاری آنان هزینۀ طعام و نوشیدنی حجاج را فراهم مینمود. [۵۲]
ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت)، ج۱، ص۷۲ـ۷۳.
[۵۳]
احمدبن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انسابالاشراف، ج۱، ص۵۸، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
قصی نخستین کسی بود که، بعد از حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیهماالسلام، برای راهنمایی حجاج، حدود حرم را با نصب علامتهایی از نو مشخص کرد. [۵۴]
ج۲، ص۱۲۹، ازرقی، اخبار مکه و ماجاء فیها منالآثار، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۱۶.
[۵۵]
محمدبن اسحاق فاکهی، اخبار مکة فی قدیمالدهر و حدیثه، ج۲، ص۲۷۳، چاپ عبدالملکبن عبداللهبن دهیش، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۵۶]
محمدبن اسحاق فاکهی، اخبار مکة فی قدیمالدهر و حدیثه، ج۵، ص۲۲۵، چاپ عبدالملکبن عبداللهبن دهیش، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۶.۱ - تقسیم شهر مکهقریش پیش از آمدن به مکه، در کوهها و درههای اطراف مکه زندگی میکردند. بعد از آنکه قصی زعیم قریش شد، شهر مکه را به چهار بخش ت یم، و هر مت را به گروهی از قریش واگذار کرد. [۵۷]
عبدالملک ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۱۳۱ـ۱۳۲، چاپ مصطفی سقا ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶.
[۵۸]
یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۰.
قصی از قریش خواست که منازل خود را اطراف کعبه بنا کنند. از این رو، خانههای قریش در جهتهای چهارگانۀ کعبه ساخته شد. فاصلۀ خانهها تا کعبه به اندازۀ مطاف (محل طواف) بود. [۵۹]
علیبن برهانالدین حلبی، السیرةالحلبیة، ج۱۹، ص۲۹۷، بیروت ۱۴۰۰.
قصی محل قریشیان را، به ترتیب نسب، در مکه معیّن کرد. گروهی را که در دره جای داد، قریش بِطاح یا اباطح و گروهی را که در بیرون دره جای داد، قریش ظاهری یا ظواهر خواندند. [۶۰]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۲، ص۱۷۶ـ۱۷۷.
بدینگونه، قصی نخستین بار قریش را متحد و یکپارچه و گرامی و شکوهمند ساخت [۶۱]
یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۰.
و از غیرقریشیان، از کسانی که وارد مکه میشدند، عوارض ده یک میگرفت. [۶۲]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۲، ص۱۷۶.
۶.۲ - ساخت دارالندوهقصی منزلی برای خود، چسبیده به مسجدالحرام ، در سمت شامی (شمال) کعبه، به نام دارالندوه ساخت که در آن به سوی کعبه باز میشد و قریش در آنجا برای امور مهم و تصمیمگیریهای اساسی، از جمله جنگ و قضاوت در اختلافات و عقد ازدواج و غیر آن، اجتماع میکردند و فقط کسانی که چهل سال به بالا داشتند، میتوانستند برای مشورت وارد آنجا شوند. چنین محدودیتی برای فرزندان قصی و حلفای آنان وجود نداشت. [۶۳]
عبدالملک ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۱۳۲، چاپ مصطفی سقا ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶.
[۶۴]
ازرقی، اخبار مکه و ماجاء فیها منالآثار، ج۱، ص۱۰۹، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۱۶.
[۶۵]
ازرقی، اخبار مکه و ماجاء فیها منالآثار، ج۲، ص۱۰۹، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۱۶.
[۶۶]
احمدبن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انسابالاشراف، ج۱، ص۵۸ـ۵۹، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
[۶۷]
اسماعیلابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۲، ص۲۰۷، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
۶.۳ - بنای مشعرالحرامقصی در مُزْدَلِفَه مشعرالحرام را بنا نهاد که محل وقوف و بیتوتۀ حجاج بود و در آنجا آتش روشن کرد تا کسانی که از عرفات به آنجا میرفتند، راه را بیابند و گم نشوند. این رسم پس از ظهور اسلام نیز ادامه یافت. [۶۸]
ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت)، ج۱، ص۷۲.
[۶۹]
محمدبن حبیب، کتابالمحبر، ج۱، ص۲۳۶، چاپ ایلزه لیختن شتیتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱.
[۷۰]
محمدبن حبیب، کتابالمحبر، ج۱، ص۳۱۹، چاپ ایلزه لیختن شتیتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱.
[۷۱]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۲، ص۲۶۵.
[۷۲]
احمدابن عبدربه، العقدالفرید، ج۳، ص۲۶۶، چاپ مفیدمحمد قمیحه، بیروت ۱۴۰۴.
۶.۴ - بازسازی کعبهگفته شده است قصی نخستین کس، پس از حضرت ابراهیم علیهالسلام، بود که کعبه را بازسازی و آن را سقفدار کرد [۷۳]
علیبن ماوردی، الاحکامالسلطانیة والولایاتالدینیة، ج۱، ص۴۱۸ـ۴۱۹، چاپ محمدجاسم حدیثی، بغداد ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
[۷۴]
محمدبن حسن ابندرید، کتابالاشتقاق، ج۱، ص۱۵۵، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.
بعد ازتُبَّع؛. [۷۵]
سیلمانبن احمد طبرانی، کتابالاوائل، ج۱، ص۶۳: بعد از کلاببن مره، چاپ محمد شکوربن محمد حاجی امریر، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
[۷۶]
قصی استـبعد از جرهم و عمالقه، محمدبن اسحاق فاکهی، ج۵، ص۱۳۸: قریشـاحتمالاً منظور، اخبار مکة فی قدیمالدهر و حدیثه، چاپ عبدالملکبن عبداللهبن دهیش، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۷۷]
قلقشندی، ج۴، ص۲۵۰: بعد از عمالقه و سپس جرهم.
او طول دیوارهای کعبه را که ۹ ذراع بود تا ۱۸ ذراع افزایش داد و ارتفاع آن را ۲۵ ذراع قرار داد و با چوب نخل و چوب درخت «دَوم» آن را مسقف کرد و کعبه تا آن زمان چنین ساختاری نداشت. [۷۸]
یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۰.
[۷۹]
قلقشندی، ج۴، ص۲۵۰ـ۲۵۱.
۷ - منزلت قصیقریش در زمان حیات قصی و پس از مرگش چنان برای او احترام و منزلت قائل بودند که پیروی از کارهای او را همچون احکام دین واجب میدانستند. [۸۰]
یعقوبی، ج۱، ج۱، ص۷۰، ص۲۴۰، ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت).
[۸۱]
احمدبن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انسابالاشراف، ج۱، ص۵۹، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
حتی بعد از مرگ قصی و ظهور اسلام، که مشرکان مکه به مخالفت با پیامبر پرداختند، از آن حضرت خواستند قصی را زنده کند تا با وی دربارۀ صحت نبوت پیامبر و روز رستاخیز مشورت کنند. [۸۲]
ابوحیان غرناطی، محمدبن یوسف، ذیل دخان: ۳۶، تفسیر البحرالمحیط، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱.
قصی، پیش از وفات، با ت یم وظایف و مناصب حج و مکه میان فرزندانش، ادارۀ شهر و امور حج را که سامان داده بود، پس از خود به آنان واگذارکرد. [۸۳]
یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۱.
[۸۴]
عبدالملک ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۱۳۶ـ۱۳۷، چاپ مصطفی سقا ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶.
۸ - وفاتقصی در مکه درگذشت و پیکرش را در دامنۀ کوه حَجون [۸۵]
ذیل «الحجون»، یاقوت حموی، معجم البلدان.
به خاک سپردند، و باز هم او را بزرگ میداشتند و قبرش را زیارت میکردند. بعد از آن، مردم مکه مردگان خود را در حجون، که نخستین قبرستان مکه بود، به خاک سپردند. [۸۶]
محمدبن اسحاق فاکهی، اخبار مکة فی قدیمالدهر و حدیثه، ج۴، ص۵۸ـ۵۹، چاپ عبدالملکبن عبداللهبن دهیش، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۸۷]
احمدبن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انسابالاشراف، ج۱، ص۵۹، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
۹ - خصایصقصی در درایت و دقت نظر، راستگویی، سخاوت و عفت برتر از مردم زمان خویش بود [۸۸]
احمدبن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انسابالاشراف، ج۱، ص۵۵، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
و به اعتقاد شیعه امامیه ، همچون دیگر آباء و اجداد پیامبر اکرم، مؤمن و موحد بود [۸۹]
محمدبن محمد مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، ج۱، ص۱۳۹، چاپ حسین درگاهی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
[۹۰]
مجلسی، ج۱۲، ص۴۹.
[۹۱]
مجلسی، ج۱۵، ص۱۱۷.
قصی به پروردگار یکتا ایمان داشت و از عبادت لات و عُزّی و دیگر بتها خودداری میکرد و مردم عرب را از پرستش غیرخدا بازمیداشت. [۹۲]
محمدبن عبدالکریم شهرستانی، المللوالنحل، ج۲، ص۲۴۸، چاپ محمد سید کیلانی، بیروت دارالمعرفه.
در منابع، سخنان حکیمانهای به او نسبت داده شده است. او به فرزندان خود میگفت هر کس فرومایهای را بزرگ دارد، شریک پستی او گشته است و هر کس کار زشتی را نیکو پندارد، شریک زشتی آن شده است و هر که بزرگواری شما اصلاحش نکند، پس خواریاش را به او بنمایانید، که دارو ریشۀ درد را میکند. [۹۳]
یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۱.
به فرزندانش میگفت که خویشتن واقعی خود را عزیز و محترم بدارند تا قوم و قبیلۀ آنان با عزت و احترام با ایشان برخورد کنند. به قوم خود ستم نکنند که نابود خواهند شد. از خیانت بپرهیزند، زیرا در پیشگاه خداست و موجب عار و سرزنش میشود. [۹۴]
عبدالرحمان سیوطی، المزهر فی علوماللغة و انواعها، ج۱، ص۱۶۳ـ۱۶۴، چاپ محمداحمد جادالمولی، علی محمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، داراحیاءالمکتب الغربیه، بیتا.
از نوشیدن شراب اجتناب کنند، زیرا به فرض اینکه بدن را اصلاح کند، ذهن را خراب و فاسد مینماید. [۹۵]
احمدابن عبدربه، العقدالفرید، ج۸، ص۵۲، چاپ مفیدمحمد قمیحه، بیروت ۱۴۰۴.
[۹۶]
محمدبن علیابنبابویه، الامالی، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، قم ۱۴۱۱۷.
[۹۷]
عبدالرحمان سیوطی، المزهر فی علوماللغة و انواعها، ج۱، ص۱۶۴، چاپ محمداحمد جادالمولی، علی محمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، داراحیاءالمکتب الغربیه، بیتا.
۱۰ - فهرست منابع(۱) ابناثیر، الکامل فی التاریخ. (۲) محمدبن علیابنبابویه، الامالی، قم ۱۴۱۱۷. (۳) محمدبن حبیب، کتابالمحبر، چاپ ایلزه لیختن شتیتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱. (۴) محمدبن حسن ابندرید، کتابالاشتقاق، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹. (۵) ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت). (۶) محمدبن احمدابن ضیاء مکی حنفی، تاریخ مکةالمشرفة و المسجدالحرام والمدینةالشریفة والقبرالشریف، چاپ علاء ابراهیم ازهری وایمن نصر، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۴. (۷) یوسفابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفةالأصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۸) احمدابن عبدربه، العقدالفرید، چاپ مفیدمحمد قمیحه، بیروت ۱۴۰۴. (۹) عبدالله ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰. (۱۰) اسماعیلابن کثیر، البدایة والنهایة، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶. (۱۱) بن محمدابن کلبی، جمهرةالنَسَب، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶. (۱۲) عبدالملک ابن هشام، السیرةالنبویة، چاپ مصطفی سقا ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶. (۱۳) ابوحیان غرناطی، محمدبن یوسف، تفسیر البحرالمحیط، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱. (۱۴) ابوهلال عسکری، الاوائل، طنطا (مصیر) ۱۴۰۸. (۱۵) ازرقی، اخبار مکه و ماجاء فیها منالآثار، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۱۶. (۱۶) احمدبن یحیی بلاذری، فتوحالبلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶، فرانکفورت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۲. (۱۷) احمدبن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انسابالاشراف، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷. (۱۸) جوادعلی، المفصل فی تاریخالعرب قبلالاسلام، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳. (۱۹) علیبن برهانالدین حلبی، السیرةالحلبیة، بیروت ۱۴۰۰. (۲۰) سمعانی، الانساب. (۲۱) عبدالرحمنبن عبدالله سهیلی، الروضالانف، چاپ عبدالرحمان وکیل، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰. (۲۲) عبدالرحمان سیوطی، المزهر فی علوماللغة و انواعها، چاپ محمداحمد جادالمولی، علی محمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، داراحیاءالمکتب الغربیه، بیتا. (۲۳) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، المللوالنحل، چاپ محمد سید کیلانی، بیروت دارالمعرفه. (۲۴) محمدبن یوسف صالحی شامی، سبلالهدی والرشاد فی سیرة خیرالعباد، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳. (۲۵) سیلمانبن احمد طبرانی، کتابالاوائل، چاپ محمد شکوربن محمد حاجی امریر، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷. (۲۶) طبرسی، تفسیر مجمع البیان. (۲۷) طبری، تاریخ (بیروت). (۲۸) محمدبن اسحاق فاکهی، اخبار مکة فی قدیمالدهر و حدیثه، چاپ عبدالملکبن عبداللهبن دهیش، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸. (۲۹) قلقشندی. (۳۰) علیبن ماوردی، الاحکامالسلطانیة والولایاتالدینیة، چاپ محمدجاسم حدیثی، بغداد ۱۴۲۲/۲۰۰۱. (۳۱) مسعودی، مروج (بیروت). (۳۲) محمدبن محمد مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، چاپ حسین درگاهی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. (۳۳) مطهربن طاهر مقدسی، البدء والتاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۶، چاپ افست تهران ۱۹۶۲/۱۳۴۱ش. (۳۴) یاقوت حموی، معجم البلدان. (۳۵) یعقوبی، تاریخ. ۱۱ - پانویس
۱۲ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «قصی بن کلاب»، شماره۷۲۰۴. |